دهنمکی را از سال 78 می شناسم . فکر کنم اون موقع جبهه را منتشر می کرد . سرم توی سیاست نبود ولی می فهمیدم که اتفاقات غیرعادی در حال رخداد است . در یکی از گزارشاتش از زیر باران سنگ و چوب نوشته بود ، آنقدر جالب وقایع را تصویر کرده بود که ناخودآگاه من را با خودش به بطن ماجرا برده بود .
شلمچه را می خواندم و .... البته آن موقع ها (5-6 سال پیش)دستم توی جیب خودم نبود و چون روزنامه می خریدم ، بودجه خرید هفته نامه برایم گران بود ولی جور می کردم و می خواندم .
مردادماه امسال وارد دنیای وبلاگ شدم ... الحدید را پیدا کردم و اگر اشتباه نکنم با لینک اون وارد Dehnamaki.blogfa.com شدم . روزانه وبلاگش را می خوندم و ازش دعوت می کردم سری به وبلاگ من بزند ( وبلاگ اولم ، مین و من) . چند بار هم اومد و واقعا خوشحالم کرد . انگار که احمدی نژاد بیاد خونمون .
دیگه شدم وبلاگ خونش . قبلا فقر و فحشا را دیده بودم و حتی تا چند ماهی بدجور ذهنم را درگیر خودش کرده بود . درگیر جهنمی بنام شهر . کدام استقلال و کدام پیروزی را هرکار کردم گیر نیاوردم .
تا اینکه اخراجی ها را دست گرفت . از ابتدا مطالبش را چند باره می خوندم و عکساش رو برانداز می کردم .
البته تا حالا آقای دهنمکی را از نزدیک ندیدم و تنها عکس های ایشون آشنای غریب ما بوده . ولی خوب دیگه یه جورایی از بچه های جنگ و منطقی خوشم می یاد .
عکس های اخراجی بدجور جذبم کرده بود . می خواستم برای جشنواره خودم را برسونم تهران و فیلم را ببینم . از دوست تهرانیم پیگیر شدم که گفت : بابا دلت خوشه ، ته بلیطش رو هم نمی تونی گیر بیاری .
نتونستم بیام . ولی از اینکه با فیلمی با این وسعت استقبال و این مقدار نفوذ در بین مردم ، اینگونه برخورد شده خیلی متاسف شدم .
متاسف از اینکه همه جا عدالت قربانی عداوت می شود و باند و باند بازی پدر این مملکت رو درآورده .
نمی دونم کدام کارگردان می تونه این همه بازیگر سرشناس و کار کرده را کنترل کنه . تازه یه کارگردان آماتور . البته از حیث کاردانی آقای دهنمکی این حرف را عنوان می کنم .
اخراجی ها اکران عمومی می شه انشاء الله و باید دید . اخراجی ها بلورین ترین سیمرغ خودش را از دست مردم گرفت . و دهنمکی باب جدیدی در روایت از دفاع مقدس باز کرد .
امیدوارم بتوانم روزی آقای دهنمکی را از نزدیک ملاقات کنم و این مطالب را بهش بگم .
یا حق...