ساعت 6:19 صبح شنبه 85/10/2

سلام

چند مدتی بود من به اقتضای وضعیت کاری (البته کار دانشجویی چندماهه) گوشی تلفن همراه بسیار پیشرفته 1100 خودم را شبها در کنار بالشت مبارک می گذاشتم  تا اگر مشکل کاری پیش آمد ، همکاران مزاحم خانواده نشوند و فقط خودم را بی خواب نمایند . خوب این چه ربطی دارد ،،، داستان از آنجایی شروع شد که یک شب حوالی ساعت 3 بامداد با صدای بوق ممتد دریافت پیام بصورت جهشی از خواب بیدار شدم . پیام این بود : ببخشید این موقع شب مزاحم شدم ، آشنا نداری پرونده ایران را از شورای امنیت در بیاری . !.!.!.!

خودتان حال بنده را متوجه شدید .

ایران بنا به اصل پیشرفت در هر جامعه متمدن و همچنین فکر نخبه جوانان و دانشمندان ایرانی ، از چندین سال پیش در زمینه انرژی هسته ای تحقیقاتی را شروع کرد که البته به دلیل انحصاری بودن این سلسله از دانش ، هیچ آموزگاری در راه این علم معلمی دانشمندان ما را نکرد و جوانان برومند و با غیرت ایرانی با آزمون و خطا و حتی فعالیت های برون مرزی بصورت بومی به مرز های روشنی در زمینه دانش هسته ای رسیدند .

به دلایل امنیتی و همچنین زمینه جهانی بر علیه ایران که توسط امریکا برپا شده بود و اینکه ایران را جایگزین شوروی به عنوان بهانه قدرت و باعث وحشت کشور ها نموده بود ، فعالیت های دانش هسته ای ایران بصورت پنهان در دست کار بود ، البته ایران به دنبال خوب آن است ، یعنی دانش هسته ای صلح آمیز .

تا اینکه در دولت گل و بلبل که از لحاظ خودفروشی و .... ،امنیت سازمانی مثل سماخ پالان (همان آبکش خودمان) عمل می کرد ، بصورت وحشتناک خبر پژوهش های ایرا در سطح بین الملل ترکید . ترکیدن همانا و امریکا همان .

و این دستمایه ای شد برای بوق بوق کردن دستگاه های روان گردان امریکا ، کار به جاهای بالا کشید و دولت هم زرتی هرچه از سوی امریکا تهدید می شد می پذیرفت که در نهایت با تعلیق غنی سازی برای مدت نامحدود ، پذیرفتن ضمنی NPT و سرشکستی همراه با گردن کج ایران ، دولت تعویض شد و دکتر آمد که خوش آمد .

و جالب اینکه سیاست ایران در قبال مسئله و جبهه گیری در قبال تحقیقات هسته ای  180 درجه یا همان پی رادیان ، تغییر موضع پیدا کرد . این یعنی اینکه دکتر با صدای بلند در سطح جامعه بین الملل فریاد زد : ما امریکا را کشک هم حساب نمی کنیم . (بنده ادبی اش را عرض کردم )

اروپا و امریکا که همه نوع گربه ای در طرح ها و رنگ های مختلف برای ایران رقصنیده بودند ( ببخشید ، حرکات موزون اجرا کرده بودند) موضع دکتر برایشان حکم شوک 800 هزار ولت داشت . و تا آمدند به خود بیایند و مهره هایشان را تکان بدهند ایران کار خودش را کم کم پیش می برد .

طرف های بی مایه هم همصدا با جلز و ولز امریکا تا آمدند پچ پچ کنند ، عوض شدند و موضع گیری جمهوری اسلامی با بیانات آقا سید علی محکم و قاطع شد : انرژی هسته ای حق مسلم و طبیعی ماست .

دوستی می گفت : دلم می خواهد هنگامی که صحبت های آقا را برای کاندول ترجمه می کردند آنجا بودم و یک دل سیر به صورت مشکی این خوشکل جرج ، می خندیدم .

الغرض ، فشار ها شروع شد و پرونده از آژانس رفت به شورای امنیت و جوسازی های روانی شروع شد .

همان روز بقال محله ما نصف جنس هایش را برد منزل و منتظر جنگ جهانی سوم بود . تا مدتی کلاغ ها را F-14 می دید و منتظر بود از آسمان کماندو ببارد . این وضع بود تا اینکه دکتر سخنرانی کرد و وضعیت را روشن کرد و بقال ما آرامش پیدا کرد .

حالا دوباره نقل آن روز ها شده و بقال و .... . ولی درصد ترسیده ها کم شده و مردم می دانند که تحریم بیشتر از این امکان ندارد و ایران هم در صلح باقی می ماند چونکه دیدند توان کشورشان را در مانور ها و دیدند ترس در نگاه کاندول و جرجی را .

آخر کلام : ایران به عنوان یک کشور هسته ای درحال تثبیت است و ما در حال گذار از برهه زمانی فشار هستیم .این دوره را باید طی نمود ، نه برای خودمان بلکه برای آیندگان و اعتقاد خودمان . البته تا ایران به قدرت هسته ای تبدیل شود زمان زیادی لازم است و تا نان آن را بر سر سفره مان ببینیم ، مدتها باید تلاش کنیم . لیکن حالا بایستی حقانیتمان را اثبات کنیم .

ایران صاحب دارد ، شیعه صاحب دارد ، یک بسیجی شیر پاک خورده هم سینه چاک جلوی انبوهی از تهمت و تهدید و کارشکنی ایستاده ، یاریش کنیم تا زمانیکه در راه راست است . کمی فشارها را تحمل کنیم بد نیست .

بایستی ایرانی مقتدر بسازیم . مقتدر تر از حال . ایرانی که قدرت بلامنزعی باشد ، بگونه ایکه در عین صلح دوستی ، کسی به فکر تجاوز و یا سوءقصدی به آن نباشد . این آرزوی دست نیافتنی نیست .

22بهمن جشن هسته ای شدن ایران است . پرشورتر از دیگر حماسه های حضور ، استواری و ثباتمان را تابت کنیم . بلند فریاد بزنیم ،، دکتر با تو هستیم ....

اندکی صبر دگر صبح آمده است .....

یا حق ...

 

پی نوشت ها:

** نمی دونم چرا نمی گند 6 ،، می گند 5+1

** نمی دونم چرا امریکا از رو نمی ره و کاندول نمی ترکه . ولی نه ،، خوبه که نمی ترکه وگرنه کل عالم رو .... بر میداشت .

** نمی دونم چرا  اسراییل کوچولو با شونصدتا بمب و کوفت هسته ای بی خطره .

** نمی دونم چرا اروپا نمی گه غلط کردم .

** نمی دونم چرا هرچی ایران رو تحریم می کنند ،، هی پیشرفت می کنه .

** نمی دونم چرا پیکان از تولید خارج شد ولی هنوز دارند دزدکی ثبت نام می کنند .

** نمی دونم چرا سنیوره اینقدر پر رو تشریف داره .

** نمی دونم ،، خوب من که نباید همه چیز رو بدونم ،، نمی دونم دیگه .

** 22 بهمن منتظرتونم ، خونه ما ،، تعارف نکنید که بدم می آد . یه لقمه نون و بوقلمون دور هم باشیم . بابا ایران هسته ای شده دیگه .


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
9
:: بازدید دیروز ::
29
:: کل بازدیدها ::
171784

:: درباره من ::


:: لینک به وبلاگ ::


::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

احمدی . احمدی نژاد . ازدواج . انتخابات . انیشتن . بار گران . بروجردی . پیامک . تاهل . جمهوری . چیز . دزدی . دهمین . روزنوشت . ریاست . سفر استانی . سیاست . شعر . شیعه . عشق . غارت . مناظره . موسوی . میرحسین . نژاد . همسر . واقعیت .

:: آرشیو ::

سیاست خارجی
سیاست داخلی
جمهوری خودمختار آزاد اسلامی
خاطرات
مناسبت ها
.............

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو