سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ساعت 12:16 عصر پنج شنبه 86/7/5

می خواستم از احمدی نژاد بنویسم و از تودهنی که به سیاستمداران امریکا زد که حتی فکرش رو هم نمی کردند . ولی دیدم همه نوشتند و حتی بهتر از من .

ادبیات لمپنی من کجا و نازکی کلک ادیبان کجا .

از منظری دیگه هم چند مدتی بود خودم رو مطرح نکرده بودم و هوای نفس بدجور بارانی شده بود و خیلی خواهش می کرد که خودم رو در بین صاحبان نظر جابزنم .

الغرض ، سرکی کشیدم و دیدم ، بععععععععععععععله . یه سوژه باحال داره جلوی دیدگان بنده رژه می ره .

عزیز گرامی جناب مستطاب خار چشم مومنان آقای علی محمد ورقه (نمیدونم ورقه بود یا برگ) رهبر فرقه ضااااااااااااااااله بهاییت عمرشون رو بعد از 97 سال دوری از چشمان مبارک عزراییل تقدیم فرموده و جام هلاکت رو به زور میل فرمودند .(گوارای وجودشون)

ورقه تا پیش از مرگ در سن 95 سالگی به مدت 59 سال ریاست این فرقه را برعهده داشت. وی روز شنبه در خانه اش در شهر حیفا مُرد.

 بنابر گزارش آسوشیتدپرس، وی سال 1912 در تهران متولد شده بود و در سال 1997 با هدف فعالیت در مرکز جهانی فرقه بهائیت به حیفا رفت.

بنده که ادعای شیعه گی داشته و دارم و خواهم داشت تا همین چند صباح پیش فقط می دونستم بهاییت اخه و بده . می دونستم نباید با بهایی جماعت دست بدم زیرا ایدز اعتقادی داره و زرتی ممکنه سرایت کنه(به خدا بنده منحرف اخلاقی نیستم)

خدا بیامرزد پدر و مادر این بچه های روزنامه جام جم رو . در روز قبل از جشن نیمه شعبان در ضمیمه روزنامه شون که بنا به مناسبت سیاسی-میاسی چاپ می کنند اومده بودند و بهاییت رو واضح شرح داده بودند . از اسم و فامیل گرفته تا رنگ شورت رییس روساشون رو گفته بودند . برام خیلی جالب بود .

حالا هم که قند توی دلم آلاسکا شده و دارم مثل تیفوسی ها اتاقم رو آتیش می زنم و خودم رو از خوشحالی تکه تکه می کنم . چرا ،،، بابا جهنم مهمون داره .............

مامور عذاب داره یه حالی میده به این آقای ورقه که اونسرش ناپیدا .

می گید نه ،،، می فرستمتون خودتون از نزدیک ببینید .

اینقدر حال می ده .

در نهایت عرض می کنم : مهدی جان قلبت و شاد و سرت خرم باد . از دشمنان قسم خورده ات یکی به ظلمات جهنم پیوست ......

یاحق ..... 


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:20 صبح چهارشنبه 86/4/6

سلام

از قدیم هر صنفی برای خودش اجر و قرب خاصی داشته بطوریکه از نانوا و خیاط گرفته تا آب حوضی و بقال دارای جایگاه منحصر به فرد خود در جامعه بوده اند .

یکی از به نوعی شغلهایی که در جامعه در میان عامه مردم درعین اینکه مذموم بوده و از چاه خالی کنی بدتر نمود داشته ، ولی در مراسمات بعضا از تخصص آنها بهره مند می شده اند ، مطربان و رقاصان بوده اند . البته در میان جماعت عیاش ویا اهالی ولایت لات های چاله میدانی مطربان و تخته حوضی ها دارای مرتبت و عزت فوق العاده ای بوده و از این میان زنان اکثریت مفسده رقاص و خواننده سینه چاکان خاص خود را داشته اند .

این مسئله از قدیم الایام بوده و در زمان قبل از انقلاب طبق شنیده ها ، در اوج خود بروز نموده است . چنانکه امثال هایده و ... همچون اراذل مشهور دارای دار و دسته برای خود بوده اند که البته جای آقای احمدی مقدم و طرح امنیت خالی ....

تمام این مطالب بالا را عرض کردم برای اینکه : ساعت حوالی 20 روز دوشنبه 4/4/86 سیلی از اس ام اس ها به سمت بنده سرازیر شد با این مضمون که : فوت( یا به قولی به درک واصل شدن یا ... ) مهستی بر جماعت مطرب تسلیت باد .

حالا چرا دوستان شوخ طبع این پیام را برای من ارسال می کردند بماند ( خود بنده هم نفهمیدم)

از حکمت خدا که آگاه نیستم ، از وسعت رحمتش هم بی خبر . نمی دانم حضرت جبار رحمن چگونه معامله ای با اینچنین افرادی که عمری در خدمت مجالس آنچنانی و شب های بزم بوده اند می کند .

البته نوع محاکمه ما نیز در آخرت نا معلوم است .

امیدوارم شب اول قبر آرامی در انتظار مهستی باشد که البته نام اصلی رقیه در سه جلد خانم ثبت شده بوده .

پس اگر نکیر و منکر اسمش رو بپرسند و ایشون بنا به عادت بگویند "مهستی" و بعد در دفتر ثبت نام ها اسم ایشان پیدا نشود ، خدا می داند خانم را برای جعل عنوان و تغییر نام بدون هماهنگی و ... چه می کنند .

راستی شما صدای این بنده خدا را شنیده بودید . من نشنیده بودم . ایشون هم دیش دیش می خوانده اند یا .....

الخیر فی ما وقع .......

 یاحق........  


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:25 صبح سه شنبه 85/11/10

آن کس که انگشت تو در دست می کند

در پیش چشم آل علی مست می کند

 

السلام علی القتیل العبرات

 

و حسین و یارانش پیروز تاریخ هستند ، و عباس سرافراز مرد بشریت

 

و آنانی که پسر حیدر را یاری نمودند روسفیدان و جاودانگان دلهای عاشق

 

سرافکنده اند نوکران ارباب مست ، همان کسی که سر پسر پیغمبر را در تشت ....

....... در غم حسین چه بگویم

آجرک الله یا بقیه الله

یا حق .....


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
21
:: بازدید دیروز ::
7
:: کل بازدیدها ::
170849

:: درباره من ::


:: لینک به وبلاگ ::


::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

احمدی . احمدی نژاد . ازدواج . انتخابات . انیشتن . بار گران . بروجردی . پیامک . تاهل . جمهوری . چیز . دزدی . دهمین . روزنوشت . ریاست . سفر استانی . سیاست . شعر . شیعه . عشق . غارت . مناظره . موسوی . میرحسین . نژاد . همسر . واقعیت .

:: آرشیو ::

سیاست خارجی
سیاست داخلی
جمهوری خودمختار آزاد اسلامی
خاطرات
مناسبت ها
.............

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو